برای مثال، در هفته گذشته، نیویورک تایمز چندین مقاله منتشر کرد که تا حدودی یا عمدتاً از فیس بوک انتقاد داشتند. از جمله موارد زیر است:
این فقط تایمز نیست، بسیاری از رسانههای خبری و وبلاگهای فناوری دیگر زاویه «برعکس» را بازی میکنند یا استدلال میکنند که فیسبوک ممکن است برای سرمایهگذاران ارائه نکند. درآمدهای فیس بوک در حال کاهش استدر این دسته قرار دارد. الف>. و سپس این کلیات وجود دارد که “آیا فیس بوک واقعاً 100 میلیارد دلار ارزش دارد؟” مقالاتی مانند سؤال 100 میلیارد دلاری فیسبوک.
.
برخی از اینها صرفاً پوشش تجزیه و تحلیل در پی اطلاعات مشخصی است که در اسناد بایگانی IPO فیس بوک فاش شده است. اما نکته ظریفتری نیز در اینجا وجود دارد: نوعی رنجش از این که فیسبوک با عکسها، پستها و لایکهای میلیونها نفر ثروت زیادی برای گروه نسبتاً کوچکی از افراد خوششانس ایجاد میکند. در بسیاری از پوششها، انتقاد صریح یا اساسی وجود دارد که فیسبوک از منافع کاربران برای ایجاد درآمد تبلیغاتی سوء استفاده میکند – و اینکه برای توجیه ارزشگذاری خود باید کارهای بیشتری انجام دهد.
در سطح بینالمللی نیز به نظر میرسد که یک شرکت بزرگ آمریکایی که بر اینترنت در کشورهایشان تسلط دارد، “ناراحتی” وجود دارد. اگرچه خیلی ساده است که بگوییم قوانین جدید حریم خصوصی اروپا بر اساس این هدایت میشوند، این حس به دست میآید که اگر فیسبوک یا گوگل به عنوان مثال شرکتهای فرانسوی بودند، «شدت» در مورد بحث حفظ حریم خصوصی وجود نداشت.
من معتقدم که تنظیمکنندهها، دولتها و روزنامهنگاران در سرتاسر جهان نسبت به فیسبوک، غول اینترنتی ۱۰۰ میلیارد دلاری پس از عرضه اولیه اولیه سهام در مقابل فیسبوک، استارتآپ اینترنتی در حال رشد، تحمل کمتری خواهند داشت. این همان چیزی است که برای گوگل اتفاق افتاده است. وقتی پول آمد، برخی از «نیت خیر» محبوب رفتند.
در حالی که گوگل برای چندین سال پس از عرضه اولیه عمومی خود همچنان خود را به عنوان یک اینترنت خیرخواهانه در حال راه اندازی می دانست، افراد بیشتر و بیشتری این شرکت را به عنوان یک غارتگر و “خانه خرابکار” خودخواه می دیدند. تا حدی به همین دلیل است که Google با این همه بازخورد و تحقیقات بسیار در سراسر جهان مواجه است.
فیسبوک میتواند انتظار همان نوع «مقاومت» را در آینده داشته باشد. این شرکت می تواند از اشتباهات روابط عمومی گوگل (و تکبر درک شده) درس بگیرد و در برخورد با کاربران و دولت ها با فروتنی و شفافیت رفتار کند. اینجاست که شریل سندبرگ دیپلماتتر از مارک زاکربرگ بهتر عمل میکند. (سندبرگ در آینده یک سیاستمدار یا یک مقام دولتی خواهد بود.)
اکنون دستهای از افراد وجود دارند – آنها را «کلاس schadenfreude» نامید – که به دنبال عملکرد ضعیف یا شکست فیسبوک به نوعی هستند. شرکت باید به این موضوع و این تصور که از کاربران و اطلاعات آنها “سوء استفاده” میکند، توجه داشته باشد.
«بازخورد» فیسبوک آغاز شده است.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده مهمان است و لزوماً MarTech نیست. نویسندگان کارکنان اینجا فهرست شدهاند.