این اتفاق می افتد. ما مشغول می شویم و ناگهان متوجه می شویم که کلماتی که برای صحبت در مورد محصولات یا نام تجاری خود در داخل استفاده کرده ایم کاملاً درست نبوده و به نوعی آن را در وب سایت، مواد بازاریابی ما و در نهایت در ذهن افراد ایجاد کرده ایم. مشتریان ما.
این بدهی ارتباطی است و چیز ترسناکی است.
بیشتر بازاریابان (و قطعاً همه دوستداران استارتاپ) که این مطلب را می خوانند با مفهوم “بدهی فنی، که به “عواقب نهایی معماری ضعیف نرم افزار و توسعه نرم افزار در یک پایگاه کد اشاره دارد.”
به ویژه خطرناک است زیرا روی خود ترکیب میشود و اگر با آن مقابله نشود، میتواند به معنای واقعی کلمه باعث از بین رفتن یک شرکت بزرگ با یک محصول عالی شود.
بدهی ارتباطات
من معتقدم همین امر در مورد «بدهی ارتباطی» نیز صادق است. قطعات زیادی وجود دارد که به اندازه کافی خودمان را می شناسیم تا داستان خود را به طور مؤثر با افراد بالقوه به اشتراک بگذاریم. اغلب شرکتها از مراحلی میگذرند و به نقطهای میرسند که خودشان را وارد بازاری کردهاند که واقعاً نمیتوانند به آن خدمت کنند، و قایق را بهطور کامل در بازاری که در نهایت میتوانند به آن ارزش اضافه کنند، از دست دادهاند.
این منجر به فروش پایین میشود، که منجر به درآمد کمتر، سپس اخراج میشود، و قبل از اینکه متوجه شوید… شما از کار خارج میشوید زیرا به اندازه کافی بازاریابی نکردهاید یا ارتباط موثری برای موفقیت برقرار نکردهاید.
از انباشت بدهی ارتباطی اجتناب کنید
چگونه می توانید مطمئن شوید که به نقطه ای نرسیده اید که “بدهی ارتباطی” در حال انباشته شدن است؟ در زیر چند نکته برای شروع ارائه شده است.
1. اصرار بر اسناد طبقه بندی داخلی
اگر برای ایجاد یک سند مشترک که طبقهبندی داخلی را توضیح میدهد، وقت صرف نکردهاید، لطفاً این کار را در اسرع وقت انجام دهید! این سند، در ابتدا، یک تابع اجباری خواهد بود تا مطمئن شوید که همان تعریفی را برای X دارید که تیم محصول، تیم خدمات مشتری و تیم مهندسی انجام می دهند. نور روشنی را به تفاوتهای خاصی میتاباند که میتواند در مسیر به شما آسیب برساند.
این سند همچنین دارایی بزرگی در طول فرآیند ورود است. زمانی که بتوانید لیستی از عبارات رایج، اصطلاحات محصول و غیره را با تعاریف به آنها نشان دهید، سرعت بخشیدن به استخدام های جدید بسیار آسان تر است.
2. از طریق داستان برند و محصول خود کار کنید
ما زمان زیادی را صرف صحبت در مورد داستان های بازاریابی می کنیم. ما همیشه از طریق کمپین های خاص کار می کنیم، اما در مورد برند داخلی و داستان های محصول شما چطور؟ آیا شما با همان پشتکار از طریق آنها کار کرده اید؟
مستند کردن داستان برند و یک داستان محصول برای هر محصولی که ارائه میدهید (برای SaaS به معنای هر سطح قیمتگذاری، برای تجارت الکترونیک به معنای هر عمودی) شما را مجبور میکند تا نحوه اتصال آنها را درک کنید. متوجه میشوید که هنگام بازاریابی خارجی و متمایز کردن خود در بازار، زبانی را کشف میکنید که به شما کمک زیادی میکند.
3. ارزش های اصلی خود را مستند کنید
ارزشهای اصلی… ارزشهای اصلی… شما به آنها نیاز دارید. اگر وقت خود را صرف نوشتن آنها نکرده اید، با تیم در مورد آنها گفت و گو نکرده اید و سپس آنها را به عنوان یادآوری روی دیوار بالا نمی آورید، بسیاری از فرصت های نام تجاری خود را روی میز باقی می گذارید.
مستند کردن مقادیر اصلی یکی دیگر از عملکردهای اجباری است. آنها یک مکالمه در سراسر شرکت را در مورد کلمات ایجاد می کنند … کلماتی که برای شما مهم هستند، این کلمات “واقعا” چه معنایی دارند، و غیره. این نوع قصد در مورد کلمات می تواند عادات خوبی ایجاد کند که به شما کمک می کند از بدهی های ارتباطی در طولانی مدت جلوگیری کنید.
4. تقاضای پذیرش کامل شرکت
به نظر من این سخت ترین قسمت است. وقتی زمان گذاشتید تا به عقب و جلو بروید و واقعاً مشخص کنید که چه کسی هستید، چه چیزی را مطرح می کنید، چگونه محصولات خود را توضیح دهید، و غیره، باید از درون خود بخواهید که این کلمات حفظ و استفاده شوند.
وقتی شخصی «پلتفرم» و «برنامه» را با هم ترکیب میکند، با او تماس بگیرید. وقتی کسی آنها را «کاربر» میخواند اما «عضو جامعه» است، آنها را صدا کنید. اگر کسی شوخی می کند و به زبان شما احترام نمی گذارد، او را صدا می کنید. این نوع عادتهای بد هستند که برای ایجاد بدهی ارتباطی جمع میشوند، و قبل از اینکه متوجه شوید، زبان فروش خارجی شما نشاندهنده شلختگیای است که در خانه نشان دادهاید.
5. به کسانی که میله برتری شما را حفظ می کنند پاداش دهید
خواهید دید که کارمندان خاصی از این تلاش حمایت خواهند کرد، بنابراین به آنها پاداش دهید. از آنها با تقدیر، تجلیل، پاداش و غیره تشکر کنید. این خیلی مهم است. ما می بینیم که این اتفاق در سمت توسعه دهنده خانه رخ می دهد، و باید در سمت تجاری خانه منعکس شود. فرهنگی ایجاد می کند که به کسانی که به طور موثر ارتباط برقرار می کنند احترام می گذارد و به آنها پاداش می دهد. این در پیک برمی گردد.
نظرات نهایی
امیدوارم این مطلب مفید بوده باشد. برای من شگفتانگیز است که تعداد شرکتهایی که به زبان ارتباطات و بازاریابی اجازه میدهند «بهطور ارگانیک» توسعه یابد و سپس، ناگهان وحشتزده میشوند، زیرا هیچکس نمیداند واقعاً چه میکنند. این همان به هم ریختن زیرساختی است که مقیاس ندارد. برای جلوگیری از بدهی ارتباطی باید زودتر سرمایه گذاری کنید. به من اعتماد کنید… اگر این کار را بکنید، مزیت بزرگی در بازار خواهید داشت.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده مهمان است و لزوماً MarTech نیست. نویسندگان کارکنان اینجا فهرست شدهاند.