اعلانیه
اعلانیه

یک تعهد ساده برای «تجربه کردن» ممکن است ناراحتی بازاریاب را کاهش دهد

Internet Marketingاین هفته، مدتی را با گزارش اخیر Adobe گذراندم، پریشانی دیجیتال: چه چیزی بازاریابان را در شب بیدار نگه می دارد؟ [PDF]. این یک مطالعه آنلاین بر روی 1000 بازاریاب، از جمله بازاریابان دیجیتال و متخصصان بازاریابی، از کارکنان بازاریابی تا تصمیم گیرندگان سطح بالا بود. همانطور که ممکن است پیش‌بینی شود، این گزارش نگرانی‌های بازاریابان در مورد حرفه خود را شرح می‌دهد و کمیت می‌کند.

عدم قطعیت در بازاریابی

با مرور یافته‌های Adobe، خواهید دید که شک و تردید بازاریاب به خود (و شک نسبت به تیم یا بخش خود) به درک اینکه آیا مخاطبان خود، مجموعه ابزار مناسب، توانایی ردیابی و اندازه‌گیری، و ظرفیت درک و بهینه سازی ROI – و سپس، به نوبه خود، به اندازه کافی مسلح باشید تا استراتژی کسب و کار شرکت خود را مطلع کنید. این باری است که بازاریابان را در شب بیدار نگه می دارد.

در حالی که ممکن است پاسخ گوسفند شمارش نباشد، من متوجه شدم که آیا نمی‌توان یک مانترا ساده، یک ایده جهانی یا موضوعی وجود داشت که بتواند به یک بازاریاب کمک کند که استقامت داشته باشد.

تصادفاً، در همان هفته، در یک مزه شراب و ارائه کوتاهی توسط مدیر اجرایی آژانس تجربه‌ای قدیمی و اکنون نویسنده و مشاور، استن فلپس، شرکت کردم. او به تازگی کتابی به نام «ماهی قرمز بنفش شما چیست؟» در کتاب، فلپس 12 روش واضح را بررسی می کند برای جلب مشتری و تاثیرگذاری بر دهان به دهان. این روش ها شامل همه چیز از نمونه گیری تا تمرکز بر اولین و آخرین برداشت می شود. از سرویس اضافه شده تا پیگیری.

بله، فلپس درباره تجربه مشتری بحث می‌کرد – شکلی زنده از بازاریابی، برخورد با نقاط تماس و تعامل زنده و انسانی. فلپس در طول دوران حرفه‌ای خود با برندهای بزرگ در همه دسته‌ها کار کرده است و بر تجربه به تمام معنا تمرکز کرده است.

به عنوان یک مانترا تجربه کنید

از آنجایی که به بازاریاب مضطر عصر دیجیتال فکر می‌کردم – که عملاً به دلیل تعهد به ایمن کردن ابزارها، سیستم‌ها، شرکا، تفاهم و کارکنان درست، فلج شده‌اند – برای اجرای آمیخته بازاریابی امروزی فکر می‌کردم، من را شگفت‌زده کرد… این تجربه کلیدی است.

تجربه گسترده ترین ایده ای است که ما داریم. اگر دیدگاهی گسترده از این اصطلاح به عنوان یک مفهوم داشته باشیم – می‌توانیم اصول تجربه مشتری را در هر نقطه لمسی، هر نمونه معینی از نام تجاری خود، هر جا که امیدواریم درگیر شویم، جایی که امیدواریم تجربه را استناد کنیم، اعمال کنیم.

ماهیت اساسی “تجربه” برای همه ما بازاریاب ها (نه فقط بازاریاب های خدمات مشتری و بازاریاب های تجربی) و در هر بخش از معادله: سیستم ها، استراتژی، طرح، ترکیب، توسعه خلاق، دارایی ها و گزارش ها صدق می کند. این بدان معناست که از نظر استراتژیک، در ابتدا، تصور می کنیم که اگر مسیر درستی را تعیین کنیم، مخاطبان ما چگونه باید برند و محصولات ما را تجربه کنند. ما تجربه واقعی را به بخشی ضروری از ملاحظات استراتژیک تبدیل می‌کنیم.

این همچنین به این معنی است که ما خلاقیت را با در نظر گرفتن تجربه انسانی توسعه می‌دهیم. ما به وضوح تجربه بصری، تجربه مکانیکی و اقداماتی را که در صورت داشتن تجربه مناسب با واحد خلاق ما انجام خواهند داد، تصور می کنیم. نمونه‌هایی از تعمق در مورد تجربه مصرف‌کننده‌مان و سپس قرار دادن حس خود از آن تجربه بالقوه در برنامه و اقدام، فقط به اندازه آنچه که برای تصور آن زمان صرف می‌کنیم محدود است.

اگر بخواهیم به طور کلی به ایده و واردات تجربه مشتری متعهد باشیم، می‌دانیم که:

  • ما باید عمیقاً مخاطبان خود را، چه در حال حاضر و چه بالقوه/آینده، از نظر جمعیت، سبک زندگی، حالت‌ها و طرز فکر درک کنیم – و در هر سیستم، ابزار و شرکای سرمایه‌گذاری کنیم که می‌تواند به ما در ایجاد این قابل استفاده کمک کند. > سطح درک.
  • حتی در سطح بالا، استراتژی‌های راهنمای ما باید قبل از هر چیز نشان دهنده درک مخاطبان ما، روزها و زندگی آنها و حالت‌های آنها در کانال‌های مختلف یا استفاده از پلتفرم‌های مختلف باشد. این به بقیه اطلاع می دهد.
  • ما باید در نظر بگیریم که چگونه یک مصرف‌کننده یا مخاطب می‌خواهد برند، محصولات و خدمات ما را در چارچوب مصرف رسانه‌ای خود در نظر بگیرد، و بنابراین، کدام رسانه‌ها، رسانه‌ها، پلت‌فرم‌ها، شبکه‌ها منطقی‌تر هستند.
  • ما باید این حساسیت را به تجربه خلاق تعمیم دهیم، با دقت از طریق تصاویر، پیام‌رسانی، فراخوان برای اقدام، تعامل، انیمیشن یا مکانیک‌های تعامل در واحدهای خلاق استاتیک، غنی و ویدیویی فکر کنیم – و اطمینان حاصل کنیم که استراتژیک‌ترین واحدهای تبلیغاتی را داریم. امکان اطمینان از تجربه تاکتیکی و احساسی مناسب برای مخاطبان ما وجود دارد.
  • ما باید معیارهای تعامل خود را در طول مسیر مطالعه کنیم، به نحوی که بتوانیم سرنخ‌هایی در مورد اینکه چه نوع تجربیاتی (تصاویر، انیمیشن‌ها، تعاملات، پیام‌ها، مکان‌ها، و غیره) بهترین و سودآورترین نتایج را ایجاد می‌کنند، به دست آوریم. نام تجاری ما.
  • ایده تجربه به نحوه آموزش کارکنان، استراتژی‌سازی در عملکردها (رسانه، خلاق، تجزیه و تحلیل، و غیره)، برگزاری طوفان مغزی به عنوان یک گروه، تجزیه و تحلیل و بهینه‌سازی نتایج ما – و گزارش داخلی در مورد آنها گسترش می‌یابد. تجربه یک شعار درونی و همچنین یک تعهد است.

در میان پریشانی ما، ایده تنظیم تجربه – و جستجوی فرصت‌هایی برای بهبود، تکرار و مقیاس‌بندی تجربیات مؤثر – ایده‌ای قدرتمند است. تجربه: کلمه‌ای که – در این دنیای تعاملی، غنی و مبتنی بر داده‌ها که در آن استراتژی و اتوماسیون می‌توانند با هم وجود داشته باشند – همه چیز را می‌گوید.


نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده مهمان است و لزوماً MarTech نیست. نویسندگان کارکنان اینجا فهرست شده‌اند.


درباره نویسنده

کندال آلن برای استراتژی WIT به‌عنوان کارمند ارشد در امور شرکتی و روابط رسانه‌ای، به‌عنوان کار اصلی‌اش، به مشتریان متعدد رسانه و فناوری داده خدمات ارائه می‌دهد. او همچنین از طریق شرکت خود، Influence Collective، LLC، فعالیت‌های مشترک را انجام می‌دهد. – مشاوره و حمایت از کارآفرینان رسانه و فناوری با همکاری سایر شرکای مورد اعتماد و مدیران شرکت.

اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *