آیا این یک تناقض، یک پارادوکس است؟ این واقعاً تفاوت بین مواجهه با ایده «ردیابی» یا هدفگیری به صورت انتزاعی در مقابل پاداشهای اغلب ملموس آن فرآیندها است.
نظرسنجی Forrester جدیدترین مقاله منتشر شده از تحقیقات مصرفکننده برای ثبت و بازتاب این تنش است. سال گذشته این شرکت از بیش از 5000 بزرگسال آمریکایی در مورد طیف وسیعی از سؤالات، از جمله اعتماد و حریم خصوصی. یک سوال بر روی میزان اعتماد مصرف کنندگان به دسته های مختلف شرکت ها متمرکز بود.
منبع: Forrester
هیچ پاسخی بیش از 45 درصد پاسخ «بله» دریافت نکرد. بانک ها بیشترین اعتماد را داشتند، در حالی که برنامه های تلفن همراه (5 درصد) کمترین اعتماد را داشتند. پس از آن “وب سایت های شبکه های اجتماعی” (7 درصد).
با وجود عدم اعتماد گسترده، بیشتر مصرفکنندگان همچنان مایلند تا مقادیر زیادی از اطلاعات شخصی را تحت شرایط مناسب به اشتراک بگذارند. بر اساس این نظرسنجی، پول نقد، امتیازات و معاملات، مهمترین دلایلی بود که برای انجام این کار ارائه شد. با این حال، 42 درصد قابل توجه گفتند “هیچ چیز مرا برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصی با شرکت ها ترغیب نمی کند.”
رسوایی اخیر جاسوسی داخلی NSA، همراه با سرفصلهای منظم در مورد هک و نقض دادهها (به عنوان مثال، Target)، به ایجاد فضای نگرانی (حتی ترس) در مورد حریم خصوصی آنلاین و امنیت در میان مصرف کنندگان. شکی نیست که نگرانی های مصرف کننده نسبت به چند سال پیش افزایش یافته است.
منبع: Forrester
نظرسنجیهای متعدد دیگر از Pew، Accenture و دیگران پویایی مشابهی را منعکس می کنند: تضاد ظاهری بین مقاومت مصرف کننده در برابر ردیابی/هدف گذاری و تمایل آنها برای شخصی سازی یا رضایت در مواجهه با پاداش های واضح و ملموس.
بیشتر نگرانی مصرف کنندگان در مورد حریم خصوصی داده ناشی از عدم قطعیت و فقدان اطلاعات در مورد نحوه استفاده از داده های شخصی آنها توسط ناشران، مارک ها و بازاریابان.
عموم مردم بسیار خسته شده اند. اکنون برای هر نام تجاری یا ناشر ایجاد «اعتماد» واقعی در میان کاربرانش بسیار دشوار است. در غیاب آن، به نظر می رسد مردم مایل به رشوه گرفتن هستند.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده مهمان است و لزوماً MarTech نیست. نویسندگان کارکنان اینجا فهرست شدهاند.