شاید شما زمزمه هایی در مورد مطالعه جدید منتشر شده IBM شنیده باشید، “گام به گام چالش: چگونه CMO ها می توانند شروع به بستن شکاف آرمانی کنند، که هفته گذشته منتشر شد.
این کار توسط موسسه ارزش تجاری آیبیام انجام شد و بر اساس مصاحبههای حضوری با بیش از 500 مدیر ارشد اجرایی در سرتاسر جهان انجام شد. .
در میان سایر یافتهها یا اعتبارسنجیهای وضعیت فعلی صنعت ما، این مطالعه نشان میدهد که 94٪ از CMOs احساس میکنند که تجزیه و تحلیل دادههای پیشرفته نقش مهمی در کمک به آنها برای رسیدن به اهدافشان دارد.
با این حال، تعداد فزایندهای از CMOها میگویند که سازمانهای آنها برای سرمایهگذاری از آنچه “انفجار دادهها” نامیده میشود، آمادگی کافی ندارند – 82٪ گزارش کردند که آماده نیستند، در مقایسه با 71٪ سه سال قبل.


نمودار از طریق موسسه IBM برای کسب و کار ue
این اولین و آخرین گزارشی نیست که بر درک خود بازاریابان از عدم آمادگی – شخصی، حرفهای و/یا سازمانی- روشن میشود. این به وضوح یک وضعیت ذهنی پایدار در اقتصاد رسانه ای ما است که توسط داده ها و فناوری تقویت می شود.
آیا بازاریابان نباید همیشه آرزو داشته باشند؟
در حالی که ما باید ایده کمک به CMOها را دوست داشته باشیم و حتی به آنها احترام بگذاریم، و با همراهی با افرادی که در شعاع آنها هستند، به وضعیت بالاتری از آمادگی در زمینه دادهها و فناوری رسانه برویم – من ایده شکاف آرمانی را کمی حواسپرتی میدانم. ، حتی کمی غمگین زیرا، حتی اگر در منحنی جلوتر باشید و در منظرهای همیشه در حال تغییر به عنوان یک سرعتسنج در نظر گرفته میشوید، آیا نباید همیشه آرزو داشته باشید؟
در پرتو آرمان است که استراتژی میکنید، مسیر معقولی را تعیین میکنید، سرمایهگذاری خود را (در افراد، سیستمها، توسعه) ترسیم میکنید و راه استوار خود را در پیش میگیرید. مطمئناً، اگر سرعت تغییر آنقدر شدید شود که احساس کنید نه شما و نه سازمانتان قادر به مقابله با آن نیستند، آرزو میتواند مانند یک کشش ناامیدکننده باشد. آن وقت است که زمان نفس کشیدن و یادآوری انگیزه اصلی است. چه چیزی ما را به اینجا رساند؟
من دوست دارم فکر کنم که اکثر ما به هر طریقی خود را به نزدیکی فناوری و داده ها رساندیم، زیرا به دنبال پویایی خاصی بودیم. ما می خواستیم بخشی از تغییر باشیم. مطمئناً، در طول دهههای بین دهه 80 تا کنون، پویایی و وابستگی بین فناوری، داده، بازاریابی و رسانه به شدت افزایش یافته است. پیچیده تر شده است.
آرزو کارکردی از اشتیاق است
اما به نظر من وجود جمعی ما تا حدودی با پیگیری مداوم ما برای آماده شدن برای رشد چشمگیر داده، بازاریابی، رسانه، کانالهای اجتماعی و تلفن همراه (و پیمایش روزمره) تعریف میشود. ما به دنبال ادغام آنلاین و آجر و ملات و همچنین کانال های فروش و خدمات پا به خیابان هستیم.
ما باید یاد بگیریم که از تجزیه و تحلیل داده های مشتری پیشرفته برای جمع آوری اطلاعات استفاده کنیم. بنابراین، اگر ما در آن بمانیم، باید مشتاق دنبال کردن بمانیم. وجود ما همیشه برابر ترکیبی از تسلط روزانه + آرزو است. و این یک نیروی مثبت است.
مبارزه با آرمان نیز تا آنجایی که به روان جمعی ما مربوط می شود، به گونه ای دیگر انجام می شود. هر هفته، میشنوم که شرکتها درباره تنش بین اینکه چه کسی هستند، چه چیزی میفروشند و چگونه مشتریانشان آنها را میبینندامروز – و اینکه چه کسی و چه کسی آرزو دارند، حتی یک سال دیگر صحبت میکنند. گویی حتی داشتن هر دو نقطه نظر منفی است.
اجازه ندهید که شکاف شما را در مسیر خود منجمد کند
هر چه بیشتر بر تنش بین وضعیت امروز و فردا تمرکز کنیم و شکاف را پریشان کنیم و به آن اجازه دهیم تا حدی ما را در مسیر خودمان منجمد کند، احتمالاً کمتر میتوانیم در سفر به سمت هدفی که مدام در حال حرکت است، یاد بگیریم.
به حرکت خود ادامه خواهد داد. وحشت نکنید. آرزو، رگ حیات منطقهای است که ما در آن ساکن هستیم و آنچه ما را در وهله اول به راحتی با دادهها و فناوری سوق داد. کلید این است که به حرکت ادامه دهید.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده مهمان است و لزوماً MarTech نیست. نویسندگان کارکنان اینجا فهرست شدهاند.