صنعت دیجیتال در یک دوراهی قرار دارد زیرا تبلیغات اجتماعی، موبایل، نمایشگر و جستجو برای بودجه های بازاریابی ضروری هستند. در نتیجه، تلاقی این کانالها، بازاریابان را مجبور کرده است که دیجیتال را کمتر به عنوان یک کانال جذب مشتری، و بیشتر به عنوان یک پلتفرم برای برندسازی، افزایش حفظ مشتری و ایجاد روابط پایدار نگاه کنند.
این روش برای همیشه نحوه برنامه ریزی بازاریابان برای خرید رسانه ای و تعیین استراتژی های خلاقانه خود را تغییر می دهد.
حتی رسانههای سنتی نیز تحت تأثیر ظهور دیجیتال قرار میگیرند — دیدن تبلیغات تلویزیونی که دارای یک جزء رسانههای اجتماعی هستند یا تبلیغات چاپی حاوی کد QR، برای مثال، غیر معمول نیست. . برای بازاریابان بسیار مهم است که بدانند چگونه کانالهای بازاریابی مختلف آنها با یکدیگر ارتباط دارند تا بتوانند به تعامل با مشتریان، دستیابی به مشتریان جدید و ایجاد روابط عمیق ادامه دهند.
در حالی که هر کانال ممکن است بخشی از بودجه رسانه را به خود اختصاص دهد، آنها اساساً در جهت یک هدف مشترک که توسط تبلیغکننده در خط مقدم تعیین شده است کار میکنند (هدف عموماً «فروش چیزهای بیشتر» است). و اگرچه واضح است که فقط یک تبلیغ یا کانال نیست که باعث فروش می شود، مهم است که بدانیم چگونه کانال ها ممکن است همپوشانی داشته باشند و بر رفتارهای مصرف کننده تأثیر بگذارند.
به عنوان مثال، وقتی امروز تبلیغات تلویزیونی را مشاهده میکنید یا برنامههای تلویزیونی واقعی را تماشا میکنید، ممکن است متوجه شوید که رسانههای اجتماعی به همراه پیامهای ساده برای بازدید از وبسایت یک برند وجود دارد. در این سناریوها، کانال سنتی بر مصرف کنندگان تأثیر می گذارد تا اقدامی انجام دهند (حرکت آنلاین، جستجوی محصولات خاص، مرور سایت های خاص و غیره). همانطور که کانال ها درهم می شوند، اندازه گیری و اسناد واقعی پیچیده تر می شود.
بازاریابی بین کانالی
براساس Forrester، 78٪ از بازاریابان معتقدند که استراتژی بازاریابی متقابل برای کسب و کار آنها “مهم” یا “بسیار مهم” است. نکته جالب این است که در مقیاس 1 تا 5، تنها 6% گفتند که “بسیار آماده” (انتخاب 5) برای مدیریت بازاریابی بین کانالی هستند – و تنها 33٪ آمادگی خود را 4 ارزیابی کردند.
بنابراین، بازاریابان چگونه باید با محو شدن خطوط و مهاجرت مشتریان از یک کانال به کانال دیگر، در این چشم انداز حرکت کنند؟ بازاریابان باید اطمینان حاصل کنند که نام تجاری آنها از ترکیب مناسبی از تبلیغات دیجیتال و سنتی استفاده می کند، در حالی که درک خوبی از اینکه چگونه این کانال ها می توانند به طور مؤثر با یکدیگر در جهت هدف مشترک کار کنند، داشته باشند. با این حال، درک اصول زیر برای غلبه بر آنچه در پیش است ضروری است:
- بهینه سازی صفحه فرود: همچنین می توانید مطمئن شوید که تلاش های فعلی شما هدر نمی رود. اگر وبسایت شما برای عملکرد بهینهسازی نشده باشد، هیچ فایدهای برای خرج کردن پول بیشتر ندارد – این مانند قرار دادن آب در یک سطل نشتی است.
- جستجو: از اینکه چه تعداد از افراد از استراتژی “تنظیم و فراموش کردن” برای جستجو استفاده می کنند شگفت زده خواهید شد. من یک مطالعه توسط دوستانم در WordStream دیدهام که میگوید که 53% از تبلیغکنندگان کسبوکارهای کوچک فقط یک بار در هر سه ماه یکبار بهینهسازی تبلیغات را انجام میدهند! جستجو یک چیز پویا است، بنابراین مطمئن شوید که از همه ویژگیهای آن استفاده میکنید و مطمئن شوید که آن را تغییر میدهید حداقل یک بار در هفته.
- هدفگذاری مجدد سایت و بازاریابی ایمیلی: اگر صفحه فرود شما کار میکند و به افرادی که شما را جستجو میکنند دسترسی دارید، بیرون بروید و مطمئن شوید که همه چیز را میفروشید. شما می توانید به افرادی که از وب سایت شما بازدید کرده اند. اما در مورد آن هوشمند باشید. برای همه یک آگهی ارسال نکنید و سعی کنید سقف های فرکانس خود را به یک نرخ معقول کاهش دهید وگرنه مشتریان کمتر به شما فکر خواهند کرد. از بیش از یک فروشنده برای این استراتژی استفاده نکنید، مگر اینکه واقعاً به روشهای مختلف به افراد مختلف دسترسی پیدا کنند.
- جستجوی مجدد، هدفگیری مجدد رفتاری و سایر اشکال هدفگیری مخاطب: نکتههای 1-3 در بالا واقعاً فقط در مورد افرادی که از قبل از شما یا محصول شما آگاه هستند به شما کمک میکند. اکنون شما آماده اید تا با افرادی که در مورد شما نمی دانند ارتباط برقرار کنید. بفهمید بهترین مخاطب شما چه کسانی هستند و بیرون بروید و آنها را جذب کنید. هدف گذاری مجدد جستجو موثرترین استراتژی دیجیتال در این دسته است.
- اجتماعی: اگر 1 تا 4 زمزمه دارید، آنقدر پیچیده هستید که می توانید توییت کردن و اشتراک گذاری را شروع کنید. اگر نمیتوانید همه کارها را به خوبی انجام دهید، حتی به خود زحمت این کار را نداشته باشید.
یکپارچه سازی تبلیغات دیجیتال و سنتی
هنگامی که اصول اولیه را در بالا بیان کردید، می توانید به دنبال ادغام اشکال سنتی تر تبلیغات با اجزای دیجیتال باشید. نمونههایی از کمپینهای عمیقاً یکپارچه، توییت Oreo Superbowl، RedBull Space Jump، و مورد علاقه من (یک پیرمرد)، جالب ترین مرد جهان (Dos Equis).
تأثیر هر یک از کمپینهای بالا به طور همزمان در همه انواع رسانهها احساس میشد – بخش بازاریابی را هیجان زده کرد و یک مشکل جدی «اسناد» ایجاد کرد (مشاهدهها بسیار فراگیر بودند، میتوانید به یاد بیاورید که کدام یک شما را تحت تأثیر قرار داد؟). /p>
خطوط بین اشکال سنتی تر رسانه و کانال های دیجیتال محو شده است. در پایان روز، دیجیتال قوی ترین شاخص موفقیت بازاریابی است و خواهد بود. چه تبلیغات دیجیتالی زیادی انجام دهید یا کمی، ترافیک به دارایی های دیجیتالی یک فرد قوی ترین معیاری است که نشان می دهد تلاش های بازاریابی و روابط عمومی شما چقدر خوب انجام می شود.
و به طرز شگفت انگیزی، تعداد کمی از سازمان ها دارای سیستم هایی هستند که به مدیر فروش، مدیر ارشد اجرایی و مدیر عامل بر اساس افزایش و کاهش ترافیک دیجیتال، عملکردشان را خوب می گویند. شما باید این را جدی در نظر بگیرید.
مطمئن شوید که اصول اولیه را درک کردهاید و میدانید که چگونه همه کانالهای شما با هم کار میکنند قبل از ورود به این دوره جدید که در آن دیجیتال با کانالهای سنتی درهم آمیخته است. گاری را جلوی اسب قرار ندهید.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده مهمان است و لزوماً MarTech نیست. نویسندگان کارکنان اینجا فهرست شدهاند.